پریانه های لیساند ماریس

درباره کتاب

داستان این رمان در بندر سیراف یکی از بنادر جنوبی ایران باستان اتفاق افتاده است و حکایت زندگی خانواده ای جنوبی است قهرمانان اصلی داستان لیانا و ادریس، خواهر و برادر نوجوانی هستند که در این خانواده زندگی می کنند.ادریس که صیاد مروارید است، تا کنون 3 مروارید لاجوردی به دست آورده و دیصبرا مادر ادریس و لیانا ، مرواریدها را برای عروسی ادریس در صندوق قدیمی که در زیر زمین خانه دارد مخفی کرده است. ادریس بار دیگربه همراه ناخدا سیراف برای صید مروارید به دریا می رود که این بار با صحنه بسیار عجیب وترسناکی مواجه می شود. زیر آب هنگامی که بی خبر از همه جا مشغول جمع آوری صدف است ، دستی به شانهایش می خورد ، سر که برمی گرداند در مقابل خود یک پری دریایی میبیند که نوزادی در آغوش دارد که چهره اش شبیه ادریس است.

خلاصه ای از کتاب

فقط بدانید که در داستان پردازی‌های خانم نویسنده در این رمان کلی صحنه تخیلی معرکه‌ای جان گرفته است. می‌پرسید مثل چی؟ مثلاً بخش‌هایی از داستان که زنده شدن تصاویر نقاشی شده روی یک صندوق قدیمی را نشان می‌دهد. می‌پرسید کدام صندوق؟ توی خانه لیانا و ادریس صندوق قدیمی وجود دارد که آن‌ها مرواریدهای‌شان را توی آن نگه می‌دارند. آخر ادریس و پدرش در کار صید مروارید از دل صدف‌های ته دریا هستند. روی این صندوق، طرحی از یک پری‌دریایی، سندباد و…است. که کم‌کم جان می‌گیرند و به دنیای داستانی طاهره ابید راه می‌یابند.

حرف شغل ادریس و پدرش شد این را هم بدانید که خانم نویسنده به خوبی و زیبایی از لهجه محلی و آداب و رسوم بومی مردمان جنوب ایران در کتاب «پریانه های لیاسند ماریس» استفاده کرده و برای همین، این رمان به شدت ایرانی است.

نوع کتاب
نجات آب
کتاب زیبا صدایم کن نوشته فرهاد حسن زاده
امپراتور کوتوله ی سرزمین لی لی پوت